برنامهريزي
شهري، به صورت كنونياش، محاسبات رسمي خود را با قانون برنامهريزي شهري و روستايي انگلستان در سال 1947 آغاز كرده است. در اين برنامهريزي فضايي كه ملهم از
نظريات “گدس” (Geddes) يا “آبركرامبي” (Abercrombie) بوده است، در اصل“تهيه نقشههايي مورد نظر بوده كه تصويري تفصيلي از وضعيت دلخواه آينده، به صورت كاربريهاي تعيين شده زمين، در مقاطع زماني مشخص بدست دهد. بدين ترتيب با وجود آن كه امكان تجديد نظر در نقشه ها در مقاطع 5 ساله پيشبيني شده بود، اما فلسفه، پشتيبان اين شيوه برنامهريزي در واقع “طرح جامع ثابت” را مدنظر داشت.
در دهه 1960 ميلادي شيوه ذكر شده از زواياي مختلف مورد نقد قرار گرفت. نقادان اين شيوه عنوان ميكردند كه برنامهريزي شهري در واقع شاخهاي از برنامهريزي به معناي عام آن است و برنامهريزي “فرآيندي” متداوم است كه راههاي متناسب هدايت يك نظام (سيستم) مورد نظر را توصيه و آنگاه آبشار اين هدايت را از جنبه مؤثر بودن يا دور افتادن از نيازها مطالعه ميكند. درحالي كه شيوه برنامهريزي گذشته چنين امكاني را فراهم نميآورد.
اين نقاديها منجر به گذاشتن قانون جديد برنامهريزي شهري و روستايي در سال 1968 در انگلستان گرديد. در اين رويكرد جديد به برنامهريزي، به جاي تكيه بر اهداف برنامه، به گزينههاي گوناگون دستيابي به آن توجه گشته و مجموعهاي از نوشتهها جايگزين نقشههاي تفصيلي شد “برنامه ساختاري” (Structur plan)پديد آمد.
مفهوم جديد برنامهريزي شهري ملهم از علوم جديدتري چون سيبرنتيك و تئوري سيستمها بود و به شهر به عنوان مجموعهاي پيچيده از نظامهاي اقتصادي، اجتماعي، كالبدي و… با روابط پيچي GIS and urban planning...
ادامه مطلبما را در سایت GIS and urban planning دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : gis-urban-planningo بازدید : 27 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 2:15